نتایج جستجو برای عبارت :

حالا اگر که من در ماتم حسین.

گریه کن برفاطمه آتشفشان ماتم است/رازدل باچاه گفتن خودنشان ماتم است/دختراحمد فدایی بهر عشق مرتضاست/دست زینب بهر شیعه یک امان ماتم است/میخ درب خانه اویاس راآلاله کرد/بر یتیمان ولایت هم جهان ماتم است/پشت درب نیم سوزی مرتضی محشر بدید/اوج اشک رادمردی بر فغان ماتم است/کودکان فاطمیه سوی مادر اشکریز/روضه جانسوز زینب ازلسان ماتم است/مجتبی در کوچه ای باچشم سیلی دیده است/گریه اش جاری برآن اشک روان ماتم است/کربلاگشته سرآغاز وصال فاطمی/این مصائب گوئیا
نمی دانم
شاید این خاک نفرین شده؛ اما چون منی که به نفرین اعتقادی ندارد چگونه این فاجعه ها را هضم کند؟!
اما شکی نیست که ما تاوان جهلمان و جهل پدرانمان را میدهیم. این ها چوب ساده لوحی ماست که در آستینمان فرو شده
اما غم انگیز تر آن است که ما از نادانی خودمان باخبریم و همچنان بر ندانستن ثابت قدم! اینکه هنوز هم در این فلاکت دست و پا میزنیم تاییدی بر این مساله است.
افسوس که نه وقاحت وحشی های روبرویمان تمامی دارد و نه مظلومیت ما
بر ماتم ما نقطه ی پایانی
در سوگ شبنم به ماتم نشسته ایم.  امروز میشود هفت روز.
جگرم میسوزد. به گمانم این جمله را اول بار از زبان مادر بزرگ شنیدم. او هم خواهرش را از دست داده بود. در عالم بچگی با خودم میگفتم چرا دلش نمیسوزد؟ جگر سوختن چگونه است؟  
حالا میفهمم.
امیدوارم خداوند به هیچ کس به هیچ کس نشان ندهد.
ازداغ بابا یوسف زهرابگرید/در این مصیبت ماه خوش سیمابگرید/خلوت نشین نیمه شبهای پرستش/مظلوم دوران بازهم تنهابگرید/بر عسکری دشمن نگر زهرجفاداد/بر ماتم اوحضرت یکتابگرید/درد یتیمی بهرمهدی سخت گشته/با سوگواری بهراومولابگرید/ماتم سرای حضرتش یادازمحرم/همراه مهدی شیعه وآقابگرید/اشکی به چشم حضرت صاحب زمان است/در سامرا هردیده برنابگرید/برقلب مهدی سخت گشته این مصیبت/حتی نسیم و باد درصحرابگرید/باشدظهورش مرهمی از بهربابا/شیعه برایش تاخودفردابگرید
زیر دوش آب گرم ماتم گرفته بودم. مشغول تحلیل وضعیت روانی‌ام بودم. رابطه‌ام را توی ذهنم بالا و پایین کردم. باید تمامش کنیم؟ موهایم را شستم و بغضم شکست. واقعا باید چه خاکی بر سرم کنم؟! من هنوز هم دوستش دارم. اضطراب هم دارم. اشتهایم هر روز کمتر می‌شود و مربی باشگاه به طعنه به من می‌گوید که «اون هالتر هیچوقت به کار من نمی‌آد!» ضعیف و فرسوده شده‌ام. طوری خسته‌ام که با هزار سال خوابیدن هم بهتر نمی‌شود. بلاتکلیفی. سردرگمی. میزان زیادی غم. کمی حالت ت
گریه کن یافاطمه ماتم سرای هادی است/اشک شیعه مثل زمزم ازبرای هادی است/زمزم عشق محبین راهی تا سامراست/سوم ماه رجب روز عزای هادی است/زهرکین دشمنانش قلب مولارا شکافت/درمصیبتهای او گریان خدای هادی است/جدمهدی بهرشیعه جانفشانی کرده است/عزت اسلام احمد درولای هادی است/گریه واشک ومصیبت گونه راترمیکند/گنج آرامش به دلها ازصفای هادی است/تسلیت گویم به مهدی درشهادت نامه ای/روززیبای ظهورش بادعای هادی است/
بهرشیعه دررجب طوفان ماتم آمده/درشهادت نامه او بازهم غم آمده/حضرت موسی بن جعفر شدشهیدراه دین/از فراقش ناله هایی چون محرم آمده/هفتمین گوهر برای دوستان اهل بیت/یاداز زنجیر وزندان اشک زمزم آمده/میشود باب الحوائج کشته درسجن بلا/مجلس سوگی برای او فراهم آمده/زمزم دلدادگی شیعیان کاظم شده/بهرایمان وولایت حبل محکم آمده/تسلیت برمهدی او درفراق حضرتش/برمصیبتهای کاظم بازمرهم آمده/
در سوگ شبنم به ماتم نشسته ایم.  امروز میشود هفت روز.
جگرم میسوزد. به گمانم این جمله را اول بار از زبان مادر بزرگ شنیدم. او هم خواهرش را از دست داده بود. در عالم بچگی با خودم میگفتم چرا دلش نمیسوزد؟ جگر سوختن چگونه است؟  
حالا میفهمم.
امیدوارم خداوند به هیچ کس به هیچ کس نشان ندهد.
از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام غربت و غم تیره تر شده
آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده
تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده
از شام هجر یار بسی توشه می برد
آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده
بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده
رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده
بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده
یَثرب برای فا
دلم برای غم فقدان تو تنگ شده است . برای غمی که ما را به دوستی تو بدهکار می کرد. ما را خوشه چین خرمن درو شده ی تو می کرد.کاش ما را گذاشته بودند که عزاداری تو را بکنیم ..بیست و دوی بهمن که شد چهلمت را با افتخار با حماسه با برنامه ی دقیق و دقیق تر شده برای انتقام تو برگزار کنیم ...نشد ...اولین کسی که نگذاشت که همگی دسته جمعی خودمان را تو بدانیم ..یا با تو بدانیم.....همان کسی بود که شهادت عظیم تو را امضا کرده بود...غیرتی است جل و علا روی دوستانش...ممکن است آنها
 
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیندو این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
در کمال تأسف و شوکی بزرگ باخبر شدیم «استاد مهدی سلطانی » دار فانی را وداع گفت
این ماتم جانگداز رابه،خانواده ارجمند سلطانی صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر
و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب میکنم.
 
 
دلایل خیلی زیادی دارم که برم یه گوشه ماتم زندگیم رو بگیریم و فکر کنم چقدر بدبختم ولی یک چیزی مانع میشه نیروی درونمه که مدام پدرم رو دراورده میگه اینجا نه الان نه برو بدو تلاش کن تو این نیستی این تنی که به تو امانت دادن این ذهن این مغز مال اینجا نیست بفهم همون نیروی درونم من و اوراه کرده و هنوزم دست بردار نیست و حیف که همیشه باهام هست و اجازه نمیده ماتم بگیرم.
یک بنده خدایی یه مدت بود سخت پیگیر بود ارشد بود و میدیم چقدر بچه ها دورش جمع میشدند و تب
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی محرم ۹۸
برگرد تا در سینه ام ماتم نماندبر گونه ام رد نم و شبنم نماندیک دم تصور کن که زینب بی تو باشد!اکبر نباشد تازه سقا هم نماندبرگرد تا زخم گلوی خشک اصغرتشنه برای جرعه ای مرهم نماندنزد رقیه باش تا آرام باشددر سینه اش یک ذره درد و غم نماندبرگرد تا اینکه زبانم لال، زینب...وقت شلوغی بین نامحرم نماندانگشترت دستت نمی ماند، ردش کنتا ساربان در فکر این خاتم نماندآخر وصیت را به ابن سعد گفتم!یارب کسی اینگونه بی
حسین منزوی یک حافظ دیگر است ادای کسی را در نمی آورد کپی حافظ نیست اما حافظ دیگریست چه قدر دیر با منزوی مانوس شدم چه قدر دیر...
 
غزل 210 حسین منزوی
 
چشمان تو که از هیجان گریه می کنند    
در من هزار چشم نهان گریه می کنند
نفرین به شعر هایم اگر چشم های تو
اینگونه از شنیدنشان، گریه می کنند
شاید که آگهند ز پایان ماجرا
شاید برای هر دومان گریه می کنند!
 
بانوی من! چگونه تسلایتان دهم؟
چون چشم های باورتان گریه می کنند
پر کرده کیسه های خود از بغض رودها
چون ا
خانواده های محترم عطاردی و کلیه بیوت وابسته
درگذشت پدرتان
#مرحوم مغفور شادروان غلامحسین عطاردی
چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست
این ماتم جانگداز را به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب می نماییم .
با احترام - ما را سوگوار ماتم خویش بدانید .
مدافعان سلامت روستا  --- پایگاه های مقاومت بسیج ثارال
یعنی می شود تمام اشک هایی که از داغ حاج قاسم جاری می شوند و تمام دود هایی که از سوختن دل های بیقرار به هوا می روند، یکجا، در یک نفر وجود داشته باشند؟ یعنی می شود یک نفر باندازه ی تک تک عزاداران حاج قاسم در سراسر جهان، و حتی بیش از آن، ماتم زده و گریان باشد؟
وای از آن دل! شاید دل رهبرم... .
هنوز برای قرض گرفتن
هیزم از همسایه ها
هوا آن چنان سرد نیست.
 
# ریچارد براتیگان
 توی ایامی که همه به فکر گرامیداشت مقام زن و مادر هستند ، تقریبا همه فقط محدود میشند به خانوم های که در اطرافشون هستند و تبریکات و هدایا رو به اونها تقدیم میکنند ، اما این شعر منو مجبور به فکر کردن به زنان سرپرست خانوار ، خانومایی که خیلی مشکلات و سختیارو دارند به تنهایی باهاشون دست و پنجه میکنند کرد ، یه کم به فکر اونا هم باشیم حالا به هر طریقی که خودتون میدونیدهد
دانلود موزیک ویدیو عروسی از نریمان
دانلود اهنگ حالا حالا دستا بره بالا مونا
آهنگ حالا حالا حالا همه دستا به بالا اپارات
آهنگ حالا حالا همه دستا به بالا آپارات


اهنگ حالا حالا حالا حالا همه دستا ب بالا

متن آهنگ حالا حالا همه دستا به بالا

کلیپ آهنگ حالا حالا حالا همه دستا به بالا

اهنگ بندری حالا حالا
مودت اهل بیت شرط قبولی اعمال امت (به روایت اهل تسنن)
طبرانی عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
۲۲۳۰- حدّثنا أحمد بن محمّد المرّیّ البغدادیّ قال: نا حرب بن الحسن الطّحّان قال: نا حسین بن الحسن الأشقر قال: نا قیس بن الرّبیع، عن لیث، عن ابن أبی لیلى، عن الحسن بن علیّ أنّ رسول اللّه صلّى الله علیه وسلّم قال: زَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ، فَإِنَّهُ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَهُوَ یَوَدُّنَا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا، وَ
در کنارِ همهء دغدغه هایِ زندگی
من دغدغهء دیگری دارم
بنام عِشق
حروفِ مقدسی که مجنونم میخوانند
و من به این جُنونِ پُرافتخار! دُچارم
در هر شبی که اشک همخوابه ام میشود
و هرروزی که با یادت راه می روم
می نشینم
بلند میشوم
صبحانه میخورم
لقمه دستت میدهم!
با من از دیوانگی حرف به میان نیار
که مجنون هم ،بیچاره مجنون!دوباره جُنون می یابَد
در هر سویی که من میتوانم وجود داشته باشم
شعری
برای توست
و سایه ای در روانم
و قدومی در این پُرسرو صداییِ اصوات که گُم ان
یه آقای ۲۹ ساله 
مادرش که ازم تشکر کرد 
دختر تخت ۳ که ام تعریف کرد 
اون آقا رو که اکستیوب کردم 
۵ رفتم‌ بخوابم 
به خاطر شلوغی و ترکیدگی از ۲ کمک‌اومد پیشمون 
اما پافیلی درست شد و من ساعت ۵ دیدم 
همونجور ماتم برده بود خدا رو شکر می کردم از من نبوده 
صبح سونو و CPK اش خوب بود (ساعت ۱۱ دیدم) 
به رئیس جدید قبل نتیجه سونو و آزمایش قضیه رو گفتم 
دستش بهتر شده بود اما هنوز داشت 
معجون بیرجندی خورده بود :| 
دلنوشته ای در غربت بقیع
بغض هایمان را
در کجای حرم نداشته ات مویه کنیم؟ نامت، علم افراشته بر بلندای علوم است و
شب، پیراهن سوگی است که آسمان در عزایت به تن کرده است. سینه ها، داغ بزرگی
را حمل می کنند و جان ها، در آتش مصیبتی عظیم می گدازند!
....
دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر و اندک است. دوباره خورشیدی در
خاک بقیع خواهد خفت که آفتاب صداقت از منزلگه اندیشه اش بر می تابید و
کلامش حق را بالنده می کرد. کوهی از وقار بود، دریایی از علوم، اقیانوس
در عشق سراسر غم زهرا(س)
                          این گونه رسید ماتم زهرا(س)
همواره چنین شد بدانی
                          آسایش دل عالم زهرا(س)
این حیف که در خواب سرابی
                         بی بهره ی از حاتم زهرا(س)
برخیز نگاری شده در خون
                         آورد شفا مرهم زهرا(س)
بیچاره شدم وای به حالم
                       عمری به گذر بی غم زهرا(س)
شرمنده ی عقبی نشینم
                        آنی که ندارم غم زهرا(س)
از جمعه ها بی زارماسمونش غم داره . غروبش ماتم داره و من در این شرایط غمگین ترین مخلوقم .
جمعه ها رو باید شست . باور کنید بلد نیسم باید با جمعه چکار کرد .
خسته ام. و این ب طرز خنده داری مزحکه.
کاش بشر می تونست زندگی رو جلو عقب کنه هر لحطه ان را به گونه ای که دلش ارام میگرفت دنبال کنه .من شدیدا دلم میخواد زندگی های مختفلی تجربه کنم . شهر و کشور های مختلف ادم های مختلف کار های مختلف .چ بد ک یک بار هستم .
 
یه آقای ۲۹ ساله 
مادرش که ازم تشکر کرد 
دختر تخت ۳ که ام تعریف کرد 
اون آقا رو که اکستیوب کردم 
۵ رفتم‌ بخوابم 
به خاطر شلوغی و ترکیدگی از ۲ (منظورم ساعت نیست) کمک‌اومد پیشمون 
اما پافیلی درست شد و من ساعت ۵ دیدم 
همونجور ماتم برده بود خدا رو شکر می کردم از من نبوده 
صبح سونو و CPK اش خوب بود (ساعت ۱۱ دیدم) 
به رئیس جدید قبل نتیجه سونو و آزمایش قضیه رو گفتم 
دستش بهتر شده بود اما هنوز داشت 
معجون بیرجندی خورده بود :| 
#اکنون
#فاضل_نظری
گرچه مسجد را گروهی با تجمل ساختند
اهل دل میخانه را هم با توکل ساختند
عشق جانکاه است یا جان‌بخش؟حالا هرچه هست
عشق‌بازان بین مرگ و زندگی پل ساختند
سقف آگاهی ستونی جز "فراموشی" نداشت
این بنا را خشت بر خشت از تغافل ساختند
بی سبب مهمان‌نواز مجلس ماتم نبود 
این "گلابِ تلخ" را از "گریه‌ی گل" ساختند
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند ...

پ‌ن) هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق حلا
دانلود مداحی سلام ای هلال محرم میثم مطیعی
متن نوحه
سلام ای هلال محرم
شده آسمان خیمه غم/ زمین و زمان غرق ماتم
دوباره افق، رنگ خون است/ سلام ای هلال محرم
دوباره محرم رسید و / حسینیه شد سینه هامان
دل اهل دل سینه زن شد /نفسهایمان مرثیه خوان
به هر خط مقتل/ بیا خون بگرییم
که منزل به منزل/ چو مجنون بگرییم
(یاحسین یابن الزهرا)
بخوان روضه خوان بار دیگر/ بیا شرح آن ماجرا کن
بیا بغض یک ساله مان را/ به یک روضه حاجت روا کن
روایت کن از دشت ماتم/ بخوان خط به خط روض
 
 
به سمت مسجد روانه گشته حیدر
 
به زیر لب زمزمه: آیات کوثر
 
 
 
شب آخر، شد و حیدر، دلش درگیر غم است
 
از این ماتم، همه عالم، گرفتار ماتم است
 
 
 
زمزمه‌ی اهل سما: یا مرتضی یا مرتضی
 
نوحه‌ی عرشِ کبریا: یا مرتضی یا مرتضی
 
 
 
جانم امیرالمومنین
 
 
ادامه مطلب
نمی دانم چرا در فصل غمها ،مانده ای تنهاگذشته کاروان دل، چرا جا مانده ای اینجامگر عاشق نبودی تو ،خراباتی نبودی توکه در خمخانه مستی، تو ماندی وغمی والانه شوری در سرت مانده، نه سودای وصال یارغمین وخسته ماندی تو، میان سیل ماتم هااز این مردم تو رنجیدی به روی عشق خندیدیبه طعنه این سخن گفتی، چه شد مهر ووفا مارابه دنیا ناسزا گفتی زرنج وغصه نالیدیمگر عاشق نبودی تو، در این شط شب رویادلت را شاد کن ای یار، بیا یکرنگ وصادق شوکه در این معرکه عشق است ومن ی
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
"حالا اگر که من در ماتم حسین
بر سینه می‌زنم، این روضه‌ها کم است"
•قسمتی زیبا از آخرین شب تمرین هیئت عزاداران حسینی رحمت آباد در محرم سال98•
دریافت‌ویدیو
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
"حالا اگر که من در ماتم حسین
بر سینه می‌زنم، حقی مسلم است"
•قسمتی زیبا از آخرین شب تمرین هیئت عزاداران حسینی رحمت آباد در محرم سال98•
دریافت‌ویدیو
به سمت مسجد روانه گشته حیدر

به زیر لب زمزمه: آیات کوثر

 

شب آخر، شد و حیدر، دلش درگیر غم است

از این ماتم، همه عالم، گرفتار ماتم است

 

زمزمه‌ی اهل سما: یا مرتضی یا مرتضی

نوحه‌ی عرشِ کبریا: یا مرتضی یا مرتضی

 

جانم امیرالمومنین

 
ادامه مطلب
پرهیز از پیروی کورکورانه از اشخاص در کلام امام صادق علیه السلام
شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:
١- حدثنی محمد بن علی ماجیلویه ـ رضی الله عنه ـ عن عمه ، عن محمد بن علی الكوفی ، عن حسین بن أیوب بن أبی عقیلة الصیرفی ، عن كرام الخثعمی ، عن أبی حمزة الثمالی قال : قال أبو عبد الله علیه‌السلام : إیاك والرئاسة ، وإیاك أن تطأ أعقاب الرجال. فقلت : جعلت فداك أما الرئاسة فقد عرفتها ، وأما أن أطأ أعقاب الرجال فما ثلثا ما فی یدی إلا مما وطأت أعقاب الر
جشن میلادعلی مشکل گشای عالم است/شادمان چون خالق اوبا نبی خاتم است/حضرت او افتخار اهل بیت مصطفی/بهراوجوشان به مکه چشمه های زمزم است/بازشد آغوش کعبه مادر حیدررسید/مرتضی آن حجت حق باولایت همدم است/آمده قرآن ناطق سیزده ماه رجب/اسوه ناب پرستش سوی دلهامرهم است/باطلوع روزگارش میرودشر و بدی/بهرشیطان ستمگر روز درد و ماتم است/آسمانهانورباران گشته میلاد علی/برهدایت عشق مولا آیه های محکم است/افتخارهرمسلمان در ولایت محوری است/دست حیدر روز محشرپر عطا
دانلود آهنگ جدید رضا بهرام این شهر مرا دیوانه میخواند ( شب مرا دیوانه میخواند ) کجایی دل نمیداند
Ahang in shahr mara divane mikhanad az Reza Bahram
این شهر مرا دیوانه میخواند کجایی دل نمیداند که دنیای مرا ماتم گرفته
این شب مرا دیوانه میخواند کجایی دل نمیداند که دنیای مرا ماتم گرفته
دانلود آهنگ این شهر مرا دیوانه میخواند ( شب مرا دیوانه میخواند ) رضا بهرام
دانلود اهنگ جدید رضا بهرام
بیوگرافی رضا بهرام و عکس های جدید رضا بهرام
رضا بهرام خواننده پاپ و آهنگساز ایرانی

••
آی گرجس گرجیا، شیپورِ جنگِ روبرویم برای چه کسی به تپش در می‌آید، تو می‌دانی، ماریانا، می‌نمی‌دانم، مانده‌ام، واقعن، نمی‌دانم باید رو به چه چیزی شمشیر بکشم، ترکمانچایم را تو پس بده اولگا، می‌دانی که گاهی مچم را می‌شکنم تا شمشیر صاف بخورد روی شاهرگِ گردنِ خودم، این قرارم نبود با خودم، خاکم کن گرجس گرجیا، که می‌دانی توی مروگر گوشی‌ام چنان شکست‌هام جمع شده، چون تاول، توی ذهنم زخم و روی برگه‌هام تَرَک، فرو بر مرا، به اردویم در آی
تسلیت گویم رضارا ماتم معصومه است/اوامام همشتمین وهمدم معصومه است/در فراق خواهرخود اشکباران گشته است/مشهدوقم گریه دار این غم معصومه است/دختر موسی بن جعفروارث بر فاطمه/چون ولایت تاقیامت مرهم معصومه است/قم حریم اهل بیت وبارگاه انورش/سوی شیعه لطف ایزد زمزم معصومه است/درعبادت دربصیرت حضرتش الگوی ماست/دین ما مدیون شورمحکم معصومه است/گریه کن ازبهر بانو اوشفاعت میکند/قم وشیعه درجوارش محرم معصومه است/زائرین بارگاهش رهبری وامتش/کشورایران چویار ا
داغ توچون مُحرم است گریه امان نمیدهد/دیده مثال زمزم است گریه امان نمیدهد/شورش دل برای تو وصل به کربلاشده/قلب سرای ماتم است گریه امان نمیدهد/نام شریف قاسمت یاد زنینوادهد/چون به شهید همدم است گریه امان نمیدهد/سوی نبرددشمنان اسوه ی بر حماسه ای/نام توشورومَحرم است گریه امان نمیدهد/لشکررهبری زتو عشق ولاگرفته است/یاری حق فراهم است گریه امان نمیدهد/لحظه وصل جمعه ات درسحرش فراق شد/عشق ولی چومرهم است گریه امان نمیدهد/نورامید شیعیان همچو سلیمانی اس
آتش بزن وجود مرا با غم حسینتازنده گردد این دل من محرم حسینخاکسترم چو اشک رخم جاری از دل استهرچه که بوده و بود از ماتم حسینمن کیستم به محضر ارباب بی کفنجز ذره ای که گشته کنون همدم حسینگویا وسیله ایست غم او برای جانتا پای دل گذر کند از این یم حسینبرجان ما ز صبح ازل دست کردگارآورده گوشه ای زغم و نم و نم حسین
ماییم ویاد خیل شهیدان زنده دلآتش بزن وجود مرا با غم حسین
یه  پرنده دوست دارهآسمون  آبی باشهروزای خوب خداصاف و آفتابی باشه
 یه  پرنده دوست دارهخوب و مهربون  باشهشب پیش ستاره هاروز تو آسمون  باشه
یه  پرنده دوست دارهتو دلا غم نباشهلبا پرخنده باشهدرد و ماتم نباشه
 یه  پرنده دوست دارهرو  زمین جنگ نباشههمه دل ها شاد باشنهیچ دلی تنگ نباشه
یه  پرنده دوست دارهقفسش باز بمونهاز قفس فرار کنهراحت آواز بخونه
دلهاخراسانی شده سوی رضاپر میزند/اندرحریم مشهد آن آشنا پر میزند/شدآخرماه صفراوج عزا و ماتمش/ایران اسلامی مابهرعزا پرمیزند/دارالشفای زائران گشته امام هشتمین/سوی حرم با معرفت شاه وگداپرمیزند/باشدمصیبت نامه اش ماتم سرای شیعیان/زائر دراین غمنامه اش سوی خداپرمیزند/در مرقد مولارضا رحمت فراوان میشود/دلهای عشاق خداتاکبریا پرمیزند/اندرشهادتنامه اش هر دیده ای گریان شود/درمضجع نورانیش موج دعاپرمیزند/ذکرشب وروز حرم باشد سراسریارضا/دلهای شیعه از
▫️
 
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
#نـاشنـاس
─═┅✰❣✰┅═─
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
دین وایمان و ولایت بارضا کامل شود/عشق واحسان وفضیلت با رضا حاصل شود/حضرتش خلوت نشین بندگی ایزداست/باولای حضرت اوبر شرف نائل شود/کوی عشاق رضا را شیعه برداردقدم/رحمت ایزدفراوان بهراونازل شود/باولایت تاشهادت چشمه فیض خداست/رهسپاری تاسعادت بر او قابل شود/آخرماه صفرشد ماتم عظما بپا/اشک شیعه باتوسل زمزم هردل شود/مشهدمولارضاشد کهکشانی از شعور/کشتی دین باولایت راهی ساحل شود/تسلیت بهرجواد و خواهرش معصومه گوی/نقشه هاو سحردشمن بهرما باطل شود/زائر
کربلاآتشفشان گریه واشک وغم است/روزعاشورا فراوان جلوه گاه ماتم است/شدحسین ویاورانش با لب تشنه شهید/دیده شیعه براین غم مثل چاه زمزم است/داده اند درس وفارا این ولایت محوران/گنج زیبای بصیرت مومنین راهمدم است/قاسم واکبرواصغر شد شهید درحرم/زینب کبری حسینش را مطیع ومحرم است/تشنه کامی بافتوت برلب دریا رسید/حضرت عباس مردی باولاو محکم است/در زمین کربلایش جاری خون خداست/شمروخولی درجنایت مثل ابن ملجم است/آتشی افتاده آنجا خیمه سجاد را/یوسف زهرا برای
برای مادر بزرگم
مرا از یاد مبر بانو
در این شب های دلتنگی
بشکن بغض گلویت را...
هم آهنگ شو تو با نجوای همدردی
بخوان از شوق روییدن
بگو از فصل جوشیدن
****
سکون سرد این رویا
مرا از عشق نافرجام لبخندت
مرا از درد
مرا از رنج
مرا از ماتم شب های بی خوابی
رها سازد.
به من مگو که برگردم میان حیرت مرداب
مخواه سرود جدایی را برایت ساز و نی بخشم.
****
خداحافظ مگو بانو
سرود غم مخوان بانو
در این شب های دلتنگی
چشمان خسته ی سردی 
به یادت اشک می ریزد. 
تو ای بانوی خویشانم...
حس می کنی زمین و زمان گریه می کنند
وقتی که جمع سینه زنان گریه می کنند
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
در ماتم تو پیر و جوان گریه می کنند
این سیل، سیل اشک عزادارهای توست
چون ابر با تمام توان گریه می کنند
تو کیستی که در غم از دست دادنت
مردان ما شبیه زنان گریه می کنند...
امیرتیموری
شاعر مهدی زراعتی این بار گفتم از چه دلم غرق ماتم استگفتا عزای مادر سادات عالم استباید دوباره کار خود از سر بگیرمُمثل همیشه اذن ز حیدر بگیرمُزان پس وضو ز چشمه ی کوثر بگیرمُرخصت به ذکر نام تو مادر بگیرمُکودک صفت به مادری ات عشق می کنمکودک نشد به نوکری ات عشق می کنمعطری که از حوالی جنت رسیده ایموجی که تا کرانه ی عصمت رسیده ایسیبی که بر درخت نبوت رسیده ایچون لشکری که بهر ولایت رسیده اینُه سال با پیمبر و نُه سال با علیدادی به هر دوشان زِ ازل دستِ
سهمیه بندی بنزین از کی شروع میشود از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
بنزین کی سهمیه بندی می‌شود؟
با ‌نظر خودم یا جلسه یاد می‌کند علت بهتری دارد در تبصره 18 بیاید از احیای سهمیه‌ بازداشت بنزین با راه قرار پرداخت خانواده با ‌ جای ماشین راه. تسنیم نوشت از فردا شام ساعت 24 سهمیه بندی نفت اول می اند مدت دیگر که شهر مسعود رمضان آغاز می شود مردم باید ماتم بگیرند چون توانایی تأمین آسان ترین اقلام غذا زمینه نیاز به منظور کی م
هفتم ماه مبارک یک روایت ازغم است/بهرحیدر جلوه آن داستان ماتم است/یاورخوب پیمبر عم پاک او وفات/چون ابوطالب همیشه برمحمد مرهم است/درزمانی که پیمبردین خود آورده بود/بر رسالت یارخالص اورفیق محکم است/هم به مکه مقتداو مهتر قوم قریش/ پرده دارکعبه و ساقی برای زمزم است/بوده ایمانش فراوان دردفاع از ولی/شاهکار ونسل پاکش آن علی اعظم است/تسلیت گویم به احمد مرتضی ومهدیش/درمصیبتهای ایشان اشکها هم نم نم است/
هک اینستا با ترموکس

apt update
apt upgrade
بعد بزنید
pkg install python
pkg install git
pip install requests
حالا باید بزنید
git clone https://github.com/Slayeri4/instahack
حالا دستور زیر رو بزنید
cd instahack
حالا باید ران کنید
python hackinsta.py

و حالا یوزر طرف رو بزنید بعد اینتر و بعد n بزنیدو باز اینتر و حالا 0 یا 1 بزنیدو اینتر بزنید تا شروع کنه به کرک

Cr: Amir_Killer

Channel: The_Amir_Killer
گاهی‌اوقات روزایی می‌رسن که هیچ کلمه‌ای نمیتونه درست توصیفشون کنه. آدم فقط میتونه پشتِ آهنگای شجریان قایم شه، با تصنیف "از خون جوانان وطن" گریه کنه، و خودش رو با فیلم‌دیدن بکشه. امروز به هانیگرین گفتم که من تا حالا واسه هیچکی جز خودم گریه نکرده بودم، اما این هواپیما چی بود که دائم میرم کلیپی که خانم برگمن فرستاده رو وا می‌کنم و اشک می‌ریزم؟ چرا احساس میکنم خودمَن؟ انگار خودم بودم که صد و چندبار مُردَم. چندروزیه که یکی از دستاویزهام برای
تا حالا شده تو یه موقعیتی گیر کنی و یه مشکلی برات پیش بیاد که بمونی توش که حالا باید چیکار کنی!
نه کسی هست بهت کمک کنه و نه میتونی از کسی بگیری
و یهو این وسط یه راه حلی به ذهنت میرسه و حلش میکنی!!!
بگذریم از ذوق و شوق بعدش که آخ جون چه خودم تنهایی حلش کردم!! ولی عایا شده تا حالا؟؟
شده؟
هر چند کوچیک در حد حل مسئله ریاضی!
اگر شده ممنون میشم اینجا شرح بدی بعدا میگم چرا :)
سرداردلها نردبان آسمان است/اوباشهیدان خدایی جاودان است/دراربعینش ماتم اوشدفراوان/باقلب شیعه همره وآتشفشان است/اینک سلیمانی مقیم عرش اعلی/مهمان آل احمد وافلاکیان است/ازخون او صدهاسلیمانی بجوشد/چون انتقامش نهضتی ازشیعیان است/ازفتح قدس ومحو استکبارآغاز/چشم انتظارحضرت صاحب زمان است/الگوی نهضتهاشده ایران مومن/نام خمینی هرکجایی درمیان است/عشق ولایت محوری گشته جهانی/باحاج قاسم این شکوه مومنان است/رهبراگرفرمان دهد سربازاوییم/آنجاشکستی ازب
گاهی‌اوقات روزایی می‌رسن که هیچ کلمه‌ای نمیتونه درست توصیفشون کنه. آدم فقط میتونه پشتِ آهنگای شجریان قایم شه، با تصنیف "از خون جوانان وطن" گریه کنه، و خودش رو با فیلم‌دیدن بکشه. امروز به هانیگرین گفتم که من تا حالا واسه هیچکی جز خودم گریه نکرده بودم، اما این هواپیما چی بود که دائم میرم کلیپی که خانم برگمن فرستاده رو وا می‌کنم و اشک می‌ریزم؟ چرا احساس میکنم خودمَن؟ انگار خودم بودم که صد و چندبار مُردَم. چندروزیه که یکی از دستاویزهام برای
               همین که نامِ بلندت به هر زبان افتاد 
                                            چه شور و وِلوِله ای در دل جهان افتاد
 
                برایِ ذکرِ مصیبت دلم گرفت آتش
                                            و سیلِ گریه و ماتم به عمقِ جان افتاد 
 
               به وقتِ غارت و حمله چه بر سرت آمد؟ 
                                           که شمر خسته شد و خولی از توان افتاد! 
 
               به روی نیزه و در جمع این حرامی ها
                                       
اربعین حاج قاسم گلفشان ماتم است/داغ جانسوزش زدیده چشمه های زمزم است/برسیلمانی ایران تا قیامت آفرین/برولایت محوری او یک نشان محکم است/باشهادت جاودان شداسوه انسانیت/ازفراقش کل عالم درعزاودرغم است/حامی اسلام وقرآن عاشق براهل بیت/رهروراه خمینی باشهیدان همدم است/استقامت درس اوشدازبرای شیعیان/سوی نابودی دشمن اسوه ای درعالم است/دردفاع ازولایت گشته سربازعلی/ازبرای رهبرما درجهانی مرهم است/رفته تاشام وعراق ومرزغزه آن عزیز/دشمنش غرب ویهودی مثل
علیرضا فیروزجاه، نفر دوم مسابقات جهانی شطرنج 2019، با پرچم فیده در مسابقات حاضر بود.
میترا حجازی‌پور، بدون حجاب اسلامی در مسابقات قهرمانی شطرنج جهان شرکت کرد و از تیم ملی هم کنار گذاشته شد.
کیمیا علیزاده، دارندۀ مدال برنز المپیک، اعلام کرده به ایران بر نخواهد گشت و با پرچم کشور دیگری در المپیک حاضر خواهد بود.
سه گزارۀ بالا، به معنای شروع موج جدیدی از مهاجرت‌هاست. اگر تا پیش از این، موج مهاجرت‌های از سر بدبختی و بیچارگی، به امید داشتن یک زند
#غزل_تبری #روح_اله_نظرنژاد_کدخدا #درسوگ_حضرت_زهرا_سته غم جِم شیعه ماتم دارنه بی چَماَتی تیفون ِ، مَلهم دارنه بی چَمته داغ اول بَزو تش، زینبِ دلته اسلی وسّه، زمزم دارنه بی چَممه دل کِندایِ سَر ، دارنه اَلامتمِخْایته* شَرْف ِ پرچم دارنه بی چموَلْاکرده* تِه پهلو سِفتِ مِخْ رهندینه محسن ِ چم دارنه بی چَم ته ریش ریش ِ بسوته چادرِ تشکَمِل زن، کَرب زن، سَمْ دارنه بی چَمتِریجه زَنده تی خون، خاشک ناونهمحرم جِم محرم دارنه بی چَمپِشو بَزّو تی وا، دردهِ
حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان استاین اشک شور گونه، شیرین ترین بیان استاز عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شددر خیمه ی حسینی، دلها همه جوان استبالاترین عبادت، شادی قلب زهراستشادی قلب زهرا، ذکر حسین جان استزهرا تمام ما را با اسم می شناسدنزدیک درب هیئت چشم انتظارمان استاین سرخی بدن ها، یا این به سرزدن هااز جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"وقتی که پیرمردی، با عشق روضه خوان استآهی کشید خواهر در ماتم براد
ازدیده خون فشاندماتم سرای هادی/اشکی مثال دریاجاری برای هادی/درعالم پرستش الگوی بندگان است/غم آمده به دنیااندر عزای هادی/ابن الرضای ثانی قرآن ناطق حق/شیعه زبرکت او گیردعطای هادی/دراهل بیت احمد باب هدایت دین/شیعه به سامرایش باشدگدای هادی/وارث به علم حیدر آن گلشن امامت/اسلام ودین احمد دارد نوای هادی/ازکوثر ولایت داردنشان زهرا/صدافتخاردارد هرکس رضای هادی/بردشمنان مولا ننگ است تاقیامت/بهرش عذاب محشرازآن خدای هادی/بازهرکین دشمن اورفته با شها
سلام
نمیدونم از دست نارارومی ها و بد وبیراه گفتنام به همه چی و همه کس خسته شدین یانه؟!
تنها راه کدام راه است؟
تنها مسیر موفقیت کدام مسیر است؟
اصلا آدم با کدوم طناب میتونه از این همه چاه هایی که خودش برای خودش حفر کرده در بیاد؟
جاوید دیگه چیزی برای از دست دادن داره؟
تا کی میخوتی ضعیف باشی؟
تا کی میخوای اینجا بیای از ناراحتی ها و سختی هات بنویسی؟
بس کن
به خودت بیا
دیگه وقتی برای از دست دادن نداری
هرقدر از این مسیر و از این طناب دور بودی کافیه
هرقد
سیلاب اشک شیعه جاری برای حیدر/گویا که روز محشراندر عزای حیدر/تنهانشان مومن حب علی وزهراست/پرونده عبادت داردولای حیدر/مظلوم آفرینش قدرش خدابدانید/محراب کوفه دارداینک ندای حیدر/فزت ورب مولاتاکعبه هم رسیده/دیوارخانه حق دارد صدای حیدر/درروز داغ مولا اشک یتیم جاری/باورنکرده زیرا داردعطای حیدر/فرزندهای مولا زانوی غم گرفتند/شدخانه ولایت ماتم سرای حیدر/این شام قدرشیعه معنای باعلی شد/هرمحفلی برایش دارالشفای حیدر/شال عزابه دوش صاحب زمان نشسته/و
سلام
در شب اندوه و بی کسی و ماتم
نام تو تنها بر زخم دلم مرهم
سایه لطفت بر سر دنیا تا به ابد مستدام
ای مهدی زهرا سلام
سلام ای بر شب غم‌ها سحر
ای صبح نجات بشر
ای رحمت بی‌انتها
سلام ای آرزوی اولیاء
ای نور دل انبیاء
ای وارث خون خدا
ای لشکر تو‌ فاتح 
یا سیدی لبیک
مولا یا ابا‌صالح
صلی الله علیک 
+ کاش میشد صدای بچه های هیات رو هم ضمیمه اش می کردم... بخشی از سرودی که دخترامون می خوندن!
حالا که با خودم کنار اومدم ، حالا که دارم خودم رو اروم میکنم ، حالا که می خوام خودم باشم و برم دنبال زندگی خودم و تنها برای خودم بجنگم ، چرا نمیذارین؟؟ به خدا که نمیتونین منو درک کنین چرا اصرار میکنین!؟ چرا اذیتم میکنین!؟ خدایا میبینی منو؟؟
برامام وبرشهیدان ده سلامی جاودان/قدردان لطفشان شو هرکجا وهرمکان/درتکاپوی حقیقت راه آنان رابرو/اسوه میگردد خمینی ازبرای این جهان/راه آنان تاقیامت در ولایت محوری است/عشق پیغمبروآلش میشوددائم امان/این فضیلت تاقیامت هست در خون شهید/انقلاب ماگرفته بیمه از ایثارشان/نیمه خرداد ایران غرق ماتم گشته است/درعزای این شهیدان باامام عاشقان/انقلاب اوطلوعی بر ظهورمهدی است/دررکاب جانشینش لشکرصاحب زمان/
امروز سخت‌ترین امتحان ترممو دادم و حالا نشسته‌م رو تخت، دارم نفس میکشم. یه جایی می‌خوندم که بعضی از کسایی که سیگار میکشن، اونچیزی که در واقع آرومشون میکنه نیکوتین سیگار نیست، بلکه نفس عمیقیه که موقع دم گرفتن می‌گیرن. حالا هم من نشسته‌م و دارم نفس می‌کشم. تا حالا شده بری یه گوشه بشینی و نفس بکشی؟ 
سفره رحمت ایزدپهن درعالم شده/برکت وبخشش فراوان بهرآن همدم شده/درتکاپوی فضیلت روزه داری گوهراست/شادی افطارمومن جانشین غم شده/مسجدوبیت ومصلی بوی ایمان میدهد/آیه های ناب قرآن بهردل مرهم شده/بادعانزدیک گردد عرش حق بربندگان/عشق زیبای ولایت آیتی محکم شده/درنمازو درسحرها گوهراخلاص جوی/چشم شیعه از بصیرت دیده زمزم شده/درغل وزنجیر شیطان بهر مومن گشته است/قلب ابلیس ستمگرمملو ماتم شده/لطف مهدی بهرشیعه با ولایت میرسد/دیدگان درمقدم اواشکها شبنم شده/
ما همه‌مان تنهاییم، نباید گول خورد. زندگی یک زندان است، زندان‌های گوناگون. ولی بعضی‌ها به دیوار زندان صورت می‌کشند و با آن خودشان را سرگرم می‌کنند، بعضی می‌خواهند فرار بکنند، دست‌شان را بیهوده زخم می‌کنند، و بعضی‌ها هم ماتم می‌گیرند. ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم، همیشه باید خودمان را گول بزنیم، ولی وقتی می‌آید که آدم از گول زدن خودش هم خسته می‌شود.[1]

[1] صادق هدایت، گجسته دژ، از مجموعۀ سه قطره خون.
امروز این عبارت را جایی خواندم:
«دلم همچو آینه‌ای است شکسته شکسته که آفتاب پر مهرتان هزار باره می‌شود در این قاب»
داشتم فکر می‌کردم که چقدر زیبا نوشته، دل را به یک آینه خرد شده مثال زده که موجب می‌شوذ تا آفتابی که به آن می‌تابد با تلالؤ بیش‌تر هزار برابر شود. بعدش به ذهنم رسید، دلم من چطور است؟ دلم شکسته اما آیا آینه بوده یا نه؟ اگر آینه نباشد که جلوه آفتاب را نمی‌توان در آن دید. اگر سنگ باشد که ...
این چند مدت اخیر متوجه تغییرات ناخوشآیندی
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
بانگ وفریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
 
 
تشنه ی قطره‌ای از کوثر جام حسنیم
                                                    همه محتاج عنایات مدام حسنیم
به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
                                                    ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم
صلح او حافظ فت
این روزا خیلی بیشتر حواسم به خودم هست 
بعد از پشت سر گذاشتن اون همه اتفاق و حساسیتایی که بعدش داشتم حالا هیچی برام مهم تر از ارامشم نیست 
هیچی مهمتر از خودم نیست 
حالا تقریبا از نظر ذهنی دارم اماده میشم برا اینده 
و شاید خوشحال بابت اتفاقایی که سخت بودن اما باید میفتادن تا من تارای امروز و الان باشم
سلام
خوب نیستم، تو خونه حالم خوش نیست
جو خونه را دوست ندارم، گویی که زندان است
پر از انرژی های منفی که حال را بد میکند
من خیلی سختی کشیدم تا همینجا آمدم
و الان هم...
نه میزی، نه روشنایی درستی،عین کاروانسرا،نه آرامش،نه یه قالی نرم که بشود روی آن دراز کشید، نه یه گوشی درست و حسابی،نه کانون گرم خانواده، نه جایی برای مطالعه
پولی فراهم میکنم و از این مملکت لعنتی که نکبت از در و دیوارش میبارد میروم، اگر هم نشد به جهنم میروم که بهتر از این وضع هست
عم
کربلاآتشفشان گریه واشک وغم است/روزعاشورا فراوان جلوه گاه ماتم است/شدحسین ویاورانش با لب تشنه شهید/دیده شیعه براین غم مثل چاه زمزم است/داده اند درس وفارا این ولایت محوران/گنج زیبای بصیرت مومنین راهمدم است/قاسم واکبرواصغر شد شهید درحرم/زینب کبری حسینش را مطیع ومحرم است/تشنه کامی بافتوت برلب دریا رسید/حضرت عباس مردی باولاو محکم است/در زمین کربلایش جاری خون خداست/شمروخولی درجنایت مثل ابن ملجم است/آتشی افتاده آنجا خیمه سجاد را/یوسف زهرا برای
یا رحیم
در کنار جاده این تنگی راه
بر سر کوی جمال لنگه کاه
در آسمان خیال این لکه سیاه
روی درب آستانه شهره نگاه
ماتم غم که شده کارگاه
نیم نگاهی در ناله پرکاه
شبانگاه برکه ناشه فاصله
... نادان هم می داند نیست قافله
دورتر از شهر یا بین دوربین فرفره
راهی دور بین برکه ی روستا و سامره
قایم شدن بین درختان کوتاه زغال اخته
دره باریک بیابان زده برکه شاهانه
.... آخر نشد یک کلام پیدا بین آیینه
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
 
 
 
ادامه مطلب
بسم اللّٰه الرحمن الرحیم 
ای آنکه دل ز هجر تو ماتم گرفته است 
بنگر که چشم های مرا غم گرفته است 
دق می کنم بدون تو ، آیینه واقف است 
از سینه ای که آه دمادم گرفته است
دلتنگی سه شنبه شب و بغض جمکران
امشب دلم به وسعت عالم گرفته است
هرچند دست یاری از او من کشیده ام
مولا ولی دست مرا هم گرفته است
چندیست بی تو گریه امانم نمی دهد 
حتی ربیع بوی محرَّم گرفته است 
آقا ! بیا که ببینم به چشم خود 
آخر دعای این همه آدم گرفته است ...!
پ ن : 
اللّٰهم عجِّل لولیک الفرج
کراچی میں اردو کے کئی ایک.لہجے ہیں انہی میں سے ایک.لہجے میں منقبت کے اشعار پیش خدمت ہیں
نعلت کی رسی اس کی گردن میں ڈال دی ہِےیونہی تو ماویہ سے صلحا نہیں کری ہِےلگتا ہے ماویہ کی مَییَا مری پڑی ہِےملا کی جب ہی سوجی وی آج تھوتھنی ہےمولا کی ہے پدائش کا دن مگر بتاوملا کے تھوبڑے پر کیوں مردنی مچی ہِےاِے ماویہ گٹر سے  رستا ہِے جِیسے پانیتیری شَکَل سے نعلت ایسے ابل ریی ہےاو ہندہ کی نَسَل تو دوزخ میں کھا چپیڑیںمولا سے دھوکے بازی تو نے بہت کری ہےتیرا کرم
چندوقت پیش آمدم نوشتم به او حسودیم میشود 
حالا اما همه وجودم را حس های مختلف پر کرده دقیقا همان هایی که بخاطرشان حس حسودیم بیدار شده بود 
حالا مستقل تر از همیشه ام
حالا در خودم ترین حالت ممکنم 
حالا به نقطه ای رسیده ام که بخاطرش ستاره های آسمان را نگاه میکنم چشم هایم را میبندم و به این فکر میکنم دقیقا همانی شد که باید میشد 
من ... سه سال پیش اولین کلمه های درباره من این وب را اینگونه آغاز کردم : در جستجوی حقیقت با موهای بافته 
حالا موهایم را باف
کاش میموندی خانوم کوچولو کاش حالا که بعد ده سال اومدی میموندی کاش حالا که قلب کوچولوت تشکیل شده بود میموندی کاش حالا که اروم با پاهای کوچولوت لگت میزدی میموندی کاش حالا که شده بودی همه ی دنیای مامان بابات میموندی کاش بودی چشمای مامان وبابات که فکر میکردن همه دنیا تو چشمای تو جمع شده میدیدی کاش میموندی ولباس چین چین صورتیدا میپوشیدی ودلشونا میبردی کاش فقط 3ماه دیگه تحمل میکردی... بمیرم که امشب اخرین شب سه نفر بودنتونه.. بمیرم که امشب باهم نشس
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا عزای اشرف
اشک چشمان می سرایدجمعه های انتظار/سخت شدازبهرشیعه جلوه های روزگار/ازفراق روی مهدی گریه ها ماتم شده/دشمنان دین احمد ظلمشان شدآشکار/یوسف آل محمدانتظارجمعه هاست/مسلمین رالطف دارد رحمت پروردگار/وارث قرآن وعترت آرزوی انبیاست/شیعه باعشق ولایت می نمایدافتخار/امتحان حضرت حق سخت شدبر مسلمین/گاه درجنگ نظامی گاه مالی درفشار/دشمنان برولایت خنجر از روبسته اند/ظلمشان ازبهر شیعه هرکجایی ناگوار/دریمن یادر عراق وسوریه داردحضور/کرده بحرین وفلسطین راس

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

••
آی گرجس گرجیا، شیپورِ جنگِ روبرویم برای چه کسی به تپش در می‌آید، تو می‌دانی، ماریانا، می‌نمی‌دانم، مانده‌ام، واقعن، نمی‌دانم باید رو به چه چیزی شمشیر بکشم، ترکمانچایم را تو پس بده ا
درهای جدیدی از علم و بصیرت به روم بازشده و به درجات بالایی از مقام های معنوی رسیدم.خواب دیدم دارم مرکب ماهی یا اختاپوس میخورم.فرق شون رو نمیدونم و حتی حالا با سرچ شون هم نفهمیدم و مهم هم نیست.اما چیزی که خوب یادمه اینه که مزه ش رو تو خواب حس کردم.شبیه هیچ چیزی که تا حالا خورده باشم نبود.حالا یه چیزی دارم که سر کلاس مکالمه ی این هفته که راجع به غذاست ازش حرف بزنم.
میون خونه‌ی علی پیر شدی / از زندگی سیر شدی
فاطمه جان حلالم کن
از غصه و غم علی خم شدی / دچار ماتم شدی
فاطمه جان حلالم کن
میری از، کنار حیدر، می‌مونم اینجا، بی‌یار و
یاور
می‌بینی، که بی تو زهرا، میمونه حیدر، غریب و تنها
(2)
یازهرا، نرو 3


ادامه مطلب
 
 
امشب زمینِ کرب و بلا باز در تب استقلبِ امامِ عصر ز ماتم، لبالب است
تندیسِ صبر و کنزِ حیا کوچ می کندآنجا که مِلک و مُلک و مَلَک، نامِ زینب است
سالروز ارتحال عقیله بنی هاشم،
حضرت زینب کبرا، سلام الله علیها
تسلیت باد.
 
ح.ش.مهرآیین۱۹ اسفند ۱۳۹۸
 
لباس سیاه نشانه عزا و ماتم است و اختصاص به دهه اول ندارد بلکه در کل محرم می توان مشکی پوشید و خوب است. اگر کسی نمی خواهد همه ماه محرم را لباس مشکی بپوشد، می تواند دهه اول را بپوشد. البته الزامی در پوشیدن لباس مشکی برای ایام عزاداری سید الشهدا وجود ندارد اما پوشیدن لباس مشکی برای امام حسین(ع) بسیار ثواب دارد.
موضوع پوشیدن لباس های سیاه که در ماه های محرم و صفر، حال و هوای خاصی به خود می گیرد، همواره مطرح بوده و همیشه از دو زاویه با آن برخورد شده ا
در عشق سراسر غم زهرا(س)
                                                       این گونه رسید ماتم زهرا(س)
همواره چنین شد بدانی
                                                       آسایش دل عالم زهرا(س)
این حیف که در خواب سرابی
                                                       بی بهره ی از حاتم زهرا(س)
برخیز نگاری شده در خون
                                                       آورد شفا مرهم زهرا(س)
بیچاره شدم وای به حالم
                   
سلام
یه سوال برام پیش اومده 
در روز چقدر احساس تنهایی میکنید. دوست صمیمی یا خانواده به چه اندازه در رفع شدن این احساس دخیل اند؟تا حالا شده فکر کنید انگار تو یه جزیزه گم شدید وقرار نیس حالا حالا ها پیدا بشید 
گاهی اوقات به اندازه ای دلم میگیره که دوس دارم یه شماره رو شانسی بگیرم. مهم نیس پشت خط کی باشه. فقط دلم میخواد باهاش حرف بزنم  بدون اینکه ازم پیش زمینه ذهنی داشته باشه..
روزی کسی بود که از آینده‌های دور حرف می‌زد بدون‌ این‌که بگوید من هستم و می‌مانم.روزی کسی بود که حمایت می‌کرد بدون این‌که بگوید تکیه کن و من هستم.روزی رفت و من ماندم با ناباوری و دخترانه‌های احمقانه‌ای که جابه‌جا شد و بازی گرفته‌شد.
حالا کسی هست که محکم و مستقیم می گوید من هستم و می‌مانم.حالا کسی هست که همیشه حمایت کرده و گرما بخشیده و امن بوده.حالا کسی هست که عمیق است.اما دخترانه‌های ترک خورده‌ی من حالا به هر حرفی بدگمان‌اند و پر از ت
ماه محرم شال عزا  به  سر  ز  عزای  محرم  استخون گریه گر کنی به نظر باز هم کم استتنها  نه جن و انس در این غُصه  سوگوار در عرش بانگ نوحه از این حجم ماتم است هر سال  با شکوه تر از سال های  پیش افراشته به لطف خدا  قد  پرچم  است آری !  حسین از  من  و  او  پاره  تنم گلواژه از رسول همان ختم اعظم است باید دوباره رخت عزا  را به تن  نمود "باز این چه شورش است که در خلق عالم است "هفتاد و دو ستاره  به روی زمین نشست در خیمه العطش به فراسوی  شبنم است سرها چه

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
آن
••
آی گرجس گرجیا، شیپورِ جنگِ روبرویم برای چه کسی به تپش در می‌آید، تو می‌دانی، ماریانا، می‌نمی‌دانم، مانده‌ام، واقعن، نمی‌دانم باید رو به چه چیزی شمشیر بکشم، ترکمانچایم را تو پس بده
آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است 
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است 
 
آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان 
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است 
 
آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار 
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است 
 
آنکه بر خوانَد حدیث اُمّ ایمن بر امام 
من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است 
 
آنکه کاخ ظلم و استبداد را با یک خطاب 
کند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است 
 
دامن شیر خدا بین، شیر زن میپرورد 
در شهامت برتر
4. پرهیز از انعقاد نطفه فرزند در شب و روز تاسوعا و عاشورا:
چنانچه شیخ مفید در مسار الشیعه، چنین میفرمایند:
فِی الیَومِ العاشِرِ مِنهُ [أی مِن شَهرِ المُحَرَّمِ‏] مَقتَلُ سَیِّدِنا أبی عَبدِ اللَّهِ الحُسَینِ علیه السلام مِن سَنَةِ إحدى‏ وسِتّینَ مِنَ الهِجرَةِ، وهُوَ یَومٌ یَتَجَدَّدُ فیهِ أحزانُ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وشیعَتِهِم. وجاءَتِ الرِّوایَةُ عَنِ الصّادِقینَ علیهم السلام بِاجتِنابِ المَلاذِّ، وإقامَةِ سُنَنِ المَصائِب
تا حالا دقت کردین...اونموقع بود که وزیرخارجه بی ادب آلمان و نخست وزیر ژاپن طبق پازل آمریکا اومدن ایران و قیمت دلار و سکّه کشید پایین؛  خب؟حالا که اینا تشریفشون رو بردنمجدد قیمت دلار و سکّه طبق پازل آمریکا بازم رفت بالا؛ خب؟حالا دیگه ساده لوح ترین افراد هم متوجه میشن که در داخل ایران و بین برخی مسئولان این مملکت هستن کسانی که خائنانه کاملاً در پازل ترامپ دارن عمل میکنن تا با فشار بر معیشت مردم ایران و شوراندن مردم، کشور رو ببرن به سمت تسلیم د
بعضی مشکلات هستند که هیچ درمانی ندارند جز گذر زمان.گذر زمان می تواند تلخی ها را به شیرینی تبدیل کند.پس از گذشت زمانی نامعین، همان چیزهایی که برایمان ترسناک بودحالا خنده آور می شوند.همان غوره ی ترشی که دهانمان را گس می کردحالا تبدیل به حلوای شیرین شده است.در ذهن من چنین فرضیه ای مشهود است. زمانی بود که برای چیزهایی اجتناب ناپذیر له له می زدم و حالا همان چیزها برام استهزاآور است.
معصومه باقری
 
دقت کردی همین حالا ، همین لحظه پیرترین سِنی هستی که تا حالا بودی و جوانترین سنی هستی که تا اَبد خواهی بودپس از لحظاتت بی نهایت لذت ببر ، شاد باش ، غمگین مباش ، خلاق باش ، جسارت کن ، بیشتر بخواه ، جلو برو و از خودت مطمئن باش و هر لحظه یادت باشه هم‌ اکنون جوانترین سِن رو داری و هر لحظه بابت این موهبت الهی شکرگذار باشلحظاتتون پُر از باورهای مثبت
درگذشت برادر چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند و در غم از دست دادنش به سوگ نشستن صبری می‌خواهد عظیم، ولی در برابر تقدیر خداوند چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست.
فقدان برادر بزرگوارتان ما را نیز اندوهگین کرد، این ماتم جانگداز را به جنابعالی و خانواده محترم تان تسلیت عرض نموده و برای آن مرحوم رحمت واسعه الهی و برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم.
مریض می شود این دل ، تو را صدا نکندپس استغاثه برای شفا چرا نکند ؟تمام فیض عوالم دخیل خانه ی توستخدا به غیر درت بنده را گدا نکندبه وقت درد و محن کاملا یقین دارمبه غیر فاطمه آن را کسی دوا نکندپناهگاه سه بیچاره و یتیم و اسیرچگونه حاجت دل خسته را روا نکند ؟تباه می شوم و عاقبت به شر قطعااگر میان قنوتش مرا دعا نکندبرات کرب و بلا دست اوست پس احدیسفر بدون جوازش به کربلا نکنداگر برای حسینش دلت گرفت و گریستبه صبح روز قیامت تو را رها نکندبه آن که حب سقیفه
آمده‌ام بنشینم به حساب و کتاب. آمده‌ام تا یکبار هم که شده، با خود روراست بوده باشم. 
من کِی از لقمه‌ی آماده‌ای گذشته‌ام که حالا توقع گوشهٔ چشمی دارم؟ من کِی از راستی خودداری نکرده‌ام که حالا توقع سربلندی می‌برم؟ من کِی با فرازی به غرور نرسیده‌ام که حالا توقع ناامیدنشدن از نشیب را دارم؟ من کِی فتح خیبر کرده‌ام که حالا منتظر دژهای استوار قلبم باشم؟ من کِی صبر داشته‌ام که توقع عفو دارم؟ من کِی استوار مانده‌ام که حالا انتظار سبکباری دارم
اصرار نسبتاً جدی دارم تا جای ممکن، کالای ایرانی بخرم ولی نه به قیمت آسیب دیدن جسم و روحم. اذان رو گفتن و نخ دندون «ارکید» برای چندمین بار لای دندونام پاره شده، گیر کرده و هیچ جوره بیرون نمیاد طوری که حس میکنم بین دوتا دندونم یه کامیون آشغال خالی کردن. ماتم گرفتم و کز کردم یه گوشه و میگم من مگر دیوونه باشم بازم نخ دندون ایرانی بخرم. همه نخ میکشن لای دندوناشون تمیز بشه، من دارم نخ می‌کشم که نخ قبلی رو در بیارم.
برای خارجیش که پنج سال استفاده کردم
اصرار نسبتاً جدی دارم تا جای ممکن، کالای ایرانی بخرم ولی نه به قیمت آسیب دیدن جسم و روحم. اذان رو گفتن و نخ دندون «ارکید» برای چندمین بار لای دندونام پاره شده، گیر کرده و هیچ جوره بیرون نمیاد طوری که حس میکنم بین دوتا دندونم یه کامیون آشغال خالی کردن. ماتم گرفتم و کز کردم یه گوشه و میگم من مگر دیوونه باشم بازم نخ دندون ایرانی بخرم. همه نخ میکشن لای دندوناشون تمیز بشه، من دارم نخ می‌کشم که نخ قبلی رو در بیارم.
برای خارجیش که پنج سال استفاده کردم
روز عید است ولی شیعه غمین است امروزغم عالم به دل اهل یقین است امروز
می زند دست عزا بر سر خود اهل سماخاک عالم به سر خلق زمین است امروز
ماهیان هم  همه هستند مصیبت دیدهاز عزا مرغ هوا خاک نشین است امروز
شده در باغ جنان خیمه ی ماتم بر پامحفل غصه و غم خلد برین است امروز
هر که را می نگرم اشک عزا می ریزددیده ها پر زغم و سینه حزین است امروز
روز عید است ولی نیست خبر از شادیرنج و اندوه و عزا هم به کمین است امروز
هر کجا می نگرم خیمه ماتم بر پاستاز  زمین تا ب
ای لشکر مجاهدین آماده‌باش آماده‌باشبهر نبرد دشمنان آماده‌باش آماده‌باشفداییان اسلامیم و سوی جانان می‌رویمبا عشق دیدار خدا ما سوی رضوان می‌رویمچون عشق پاک کبریا در جان ما افکنده شدما چون علی مرتضی شیری به میدان جهادمثل سهاب بر جهاد آماده‌باش آماده‌باشما سربازان خالد و فاروق اعظم گشته‌ایمما با خدای لا یظال مردانه پیمان بسته‌ایمتا فتح دین مصطفی ماتم بگردانید فداای عاشق دین خدا آماده‌باش آماده‌باششوق شهد شهادت را در جان و دل داریم
سلام
سلام بر همه ی عزیزانی که احتمال میدادم تا حالا حتما آنفالو کرده باشند, اما لطف داشتند و ماندگار بودن...
البته فکر می کنم بعضی ها کلا یادشون رفته بود نادمی هم بود و گاهی می‌نوشت و حالا مدتیه نمی‌نویسه :))
چند مرتبه خواستم‌ دوباره شروع کنم به نوشتن اما نمی دونم چی شد پشیمون شدم...
اما این روزها، بعضی وقت ها، حس خفه شدگی چنان سنگین میشه که ناچارم بنویسم تا کمی راه گلوم باز بشه... حالا سعیمو‌ می‌کنم زیادم تلخ نشه! امید به خدا!
بگذریم... حال دوستا
به طور تخمینی میتوانم بنویسم لعنت خدا بر آنچه که تو را از نوشتن منع کند. حالا که این صفحه را باز کرده‌ام پی برده‌ام. اینجا را دوباره باید سروسامان بدهم. همانطور که خودم را. همانطور که با نوشتن، خودم را. دست‌ها و انگشت‌هایم را به کیبورد سابق، به لغات، به نیم‌فاصله‌ها، به رهایی. این حجم از اجحاف در حق فضایی که پنجره‌ام رو به زیبایی‌ها و دایره‌های دوستی‌ست، به دور از انصاف است. حالا که کنترلی نیست. حالا که من اینجا خود خود سین هستم. اینجا که

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها